به گزارش خبرگزاری حوزه، شکستن تخممرغ برای رفع نحسی ماه صفر هیچ جایگاهی در دین ندارد؛ قرآن و روایات نحوست را ذاتی نمیداند و بزرگان دین صدقه و دعا را راهکار معرفی کردهاند.
برخی بر این باورند که ماه صفر، بهویژه روز اول آن، نحس است و برای دفع بلا باید تخممرغ شکست یا کارهایی شبیه به آن انجام داد. این باور هیچ پشتوانهای در قرآن و سنت معتبر ندارد و برخی دلیل این حرف را شاید به خاطر شهادت برخی از اهل بیت علیهم السلام در این ماه میدانند که قابل اثبات نیست.
نگاه قرآن به نحوست و بدیِ ایام:
قرآن کریم میفرماید:
«قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا» (توبه/۵۱)
هیچ حادثهای رخ نمیدهد مگر آنچه خدا برای ما مقدر کرده است.
در قرآن کریم به مفهوم «نحس بودن ایام» اشاره شده است، اما این مفهوم به معنای ذاتی بودن نحوست و تأثیر مستقیم زمان بر حوادث نیست. بلکه نحوست ایام در قرآن به حوادث ناگوار و عذابهایی که در زمانهای خاصی بر اقوام پیشین نازل شده، اشاره دارد.
به عبارت دیگر، این ایام به دلیل وقوع حوادث ناگوار در آنها، به عنوان «نحس» شناخته شدهاند، نه اینکه ذاتاً نحس باشند.
اسلام هیچ روز و ماهی را ذاتاً شوم نمیداند؛ بلکه نحوست، نتیجهی گناه و بدرفتاری انسانهاست، نه زمان یا مکان.
نظر علامه طباطبایی در مورد آیاتی که به نحس بودن ایام اشاره دارد:
در قرآن مجید پروردگار میفرماید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را «فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» (القمر ۱۹) در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم، که مردم را همچون تنههای نخل ریشهکن شده، از جا برمیکند.»
در جایی دیگر، قرآن کریم میفرماید: «فَاَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی ایام نَحِسَاتٍ ...» (فصلت ۱۶) بادی سخت و سرد در روزهای شومی بر آنها مسلط کردیم.»
علامه طباطبایی در ذیل آیة ۱۹ – ۲۰ قمر می فرمایند: «از نظر عقلی نمی توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزاء زمان همه مثل هم اند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثره در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعة دیگر سعد، اما از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم (قبلاً اشاره شد) که ظاهر این آیات و سیاق آنها، بیش از این دلالت ندارد که آن ایام خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بوده اند، ولی دیگر نمی رساند که حتی همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و... ایام نحس هستند، چون اگر ایام خاصی در تمام سال ها نحس باشند، لازمه اش این است که تمام زمان ها نحس باشند.
همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد، به خاطر مقارنت و همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضای تقدیرات، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات و... اخبار هم نتیجه اش این است که نحس بودن ایام، به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، اما این که قطعه ای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست. اگر روایتی هم باشد، باید توجیه کرد.»۱
روایات اهلبیت (ع):
اولا در منابع معتبر شیعه و سنی، هیچ روایتی دربارهی شکستن تخممرغ یا رفع بلا با این کار وجود ندارد و این کار ریشه در باورهای خرافی عامیانه دارد!
ثانیا در مورد نحس بودن برخی ایام: در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد میکنیم که بسیاری از آنها، روایات ضعیف میباشند. ولی روایات معتبری نیز وجود دارد.به طور مثال:
از امیرمؤمنان درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن میزند و سنگینی آن و اینکه منظور کدام چهارشنبه است، سؤال شد، حضرت فرمود: «چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد».۲
در بعضی دیگر از روایات نیز میخوانیم که روز اول ماه روز سعد و مبارکی است؛ چراکه آدم در آن آفریده شد و همچنین روز ۲۶؛ چراکه خداوند دریا را برای موسی شکافت.۳
در روایت دیگر امام صادق (علیهالسلام) درباره نوروز فرمودند: «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزی است که علی (علیهالسلام) بر دوش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رفت بتهای کعبه را شکست و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود»۴
با توجه به اینگونه از روایات نیز همانطور که اشاره شد، نحس بودن ایام، ذاتی نیست بلکه برخاسته از وقایع خاصی است که در آن روزها رخ دادهاند. هرچند در برخی روایات، به نحس بودن ایامی مانند چهارشنبه آخر ماه اشاره شده، اما این نحسی به دلیل حوادثی مانند قتل هابیل یا نزول عذاب است، نه طبیعت زمان بنابراین، ایام ذاتاً نحس نیستند، بلکه اعمال انسانها به آنها معنا میبخشند.
تذکر امام هادی (ع) درباره بد یُمن دانستن ایام:
یکی از یاران امام دهم، علی الهادی (علیهالسلام) میگوید: «خدمت حضرت رسیدم؛ در حالی که در مسیر، انگشتم مجروح شده بود. سواری از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر تو ای روز حفظ کند، عجب روز شومی هستی!
امام فرمود: با ما ارتباط داری و چنین میگویی؟ و روز را که گناهی ندارد، گناهکار میشماری؟
آن مرد میگوید: از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پی بردم، عرض کردم ای مولای من! استغفار میکنم و از خدا آمرزش میطلبم،
حضرت افزود: روزها چه گناهی دارد که شما آنها را شوم میدانید؟ در حالی که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را گرفته است؟ شوم دانستن ایام برای تو فایدهای ندارد، آیا نمیدانی که خداوند ثواب و عقاب میدهد و جزای اعمال را در این سرا و سرای دیگر خواهد داد؛ سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن.۵
نظربرخی از مراجع:
حضرت آیتالله صافی گلپایگانی: بهطور مطلق چنین مطلبی ثابت نیست و بهطورکلی صدقه به فقیر دافع بلاست.
حضرت آیتالله فاضل لنکرانی: دلیلی بر این معنا نداریم و بر فرض صحت هم با مقداری صدقه مسئله حل میشود.
حضرت آیتالله سیستانی: برای رفع نحسی احتمالی صدقه بدهید.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی: ایام ذاتاً سعد و نحس ندارد مگر به خاطر حوادثی که در آن واقع شده و لذا چون در ماه صفر سه تن از معصومین علیهم السلام چشم از جهان بستهاند و همچنین مشکلاتی که برای اسرای کربلا پیش آمد، ممکن است عنوان نحس به خود گرفته باشد به علاوه چون ماه حرام تمام میشده و دوباره جنگ و نزاع در بین قبایل عرب صورت میگرفته است؛ و به هر حال میتوان تاثیر آنها را با صدقه و دعا حل کرد.
نتیجه:
به اعتقاد بیشتر بزرگان نحس و سعد بودن بودن به ایام بیشتر به وقایعی است که در آن زمان صورت گرفته و ربطی به خود آن روز یا ماه ندارد، و اگر کسی از بزرگان باور به شکستن تخممرغ و امثال این امور، برای رفع نحوست ایام، نه عقلانی است و نه دینی؛ بلکه خرافهای بیپایه است که با روح توحید و اعتماد به خدا ناسازگار است.
راهکار واقعی دفع بلا:
در معارف دینی، برای دفع بلا توسل، صدقه، دعا و عمل صالح سفارش شده است، نه اعمال بیاساس. صدقه دادن و توکل به خدا بهترین شیوهی رفع نگرانی در ماه صفر است.
پینوشت:
۱. المیزان، فی تفسیر القرآن، علامه سیدمحمد حسین طباطبایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، ۱۳۶۲، ج ۱۷، ص ۴۰۱.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۳.
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۳.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۶، ص۹۲.
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۶، ص۲، ح۵-۶.










نظر شما